خانواده


سلام خسته نباشید.من 18/3/91عقدکردم متاسفانه درتاریخ16/7/باهم مشاجره کردیم ومن طبق قراری که باهم گذاشتیم شناسنامه ام رابراش فرستادم میدونم اشتباه کردم ولی من اصلاطلاق نمیخوام متاسفانه قبلاهم اسم طلاقوبرده بودم ئلی به خدافقط بخاطرترسوندن همسرم بودمن همسرموباتمام وجود دوستدارم بدون همسرم زندگیم تمامه و....ازتاریخی که خدمتتون عرض کردم ازش بی خبرم فقط ازطریق 1ازدوستاش اطلاع دادکه طلاق میخواد اونم توافقی بدون پرداخت مهریه ،مهریه برام ارزش نداره بدون شوهرم که البته مهریه ام عندالااستطاعه می باشد.همسرم جواب مشاورمونمیده بهش اس دادم جواب نداد،تلفن زدم جواب نداد،پی ام گذاشتم جواب ندادبه دوستش گفته نمیخوامش وانقدرصبرمیکنم تا(من)برم جلو تاطلاق بگیریم وگرنه بلاتکیف بمونه من خودم به اشتباهم پی بردم ولی همسرم درهفته اول عقدمون برگشت بهم گفت که من رفته بودم خواستگاریه 1پرستارکه توافق نرسیدیم واون خانم گفتندکه انشاا...زنی گیرت بیادکه تمامی خصایص بدوداشته باشه که تو(من)دارم کلا ازطرزنشستن ،راه رفتنم و....ایراد میگیره متاسفانه خانوادشم همسرموبرعلیه من تحریک میکنن که الان باخانواده همسرم هم مشکل دارم 1روزهمسرم باخواهرش داشت تلفنی صحبت میکردزدم رواسپیکرشنیدم فقط وفقط داره به پدرم فحش میده ونم بادادوبیداد برگشتم گفتم تواجازه نداری تامن زن برادرت هستم به پدرتوهین کنی که الان بااینکه همسرم اونجابودومن اصلابه خواهرش توهین نکردم میگن توهین کردم مطمئنم همسرم ازم سراغ نمیگیره میشه لطف کنید راهنماییم کنید که الان بهترین راه حل چیه من چکارکنم به نظرشماهمسرم دیگه منونمیخواد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ممنونم لطفابرام دعاکنید

وضعیت: باز (پاسخ رایگان)
مهارت: -
2 پاسخ
3,073 بازدید
تاریخ ثبت: ۱۳۹۱/۰۸/۱۸ ۱۴:۵۷:۰۸